حيات‌القلوب
اهداف و راهبردهای کلان تربیت: اهل موضع‌گیری نسبت به متجاوزین به حقوق خدا با دو نکته کلیدی
اهداف و راهبردهای کلان تربیت: اهل موضع‌گیری نسبت به متجاوزین به حقوق خدا با دو نکته کلیدی
حضرت ابالحسن، علی بن الحسین، امام سجاد علیه‌السلام: اِلَهِی ... وَ اجْعَلْهُمْ ... وَ لِجَمِیعِ أَعْدَائِکَ(1) مُعَانِدِینَ(2) وَ مُبْغِضِینَ(3)، آمِینَ. (4)
اله و معبود من، فرزندان را نسبت به دشمنانت، اهل مخالفت از روی علم و اهل بغض نسبت به آنها قرار ده.

(1):  کلمه «اعدائک« از «عدو» گرفته شده و این کلمه در لغت عرب به معنای متجاوز به حقوق می باشد و دشمن نیز به همین جهت دشمن نامیده می شود. و طبیعتا هرچه کسی که به حقوقش تجاوز شده از مرتبت و عظمت بالاتری برخوردار باشد طبیعتا مجازات تجاوز کننده باید خوارکننده تر و کوبنده تر باشد.
(2): واژه «معاندین» از عناد گرفته شده و همان طور که در ترجمه آمده در لغت به معنای دشمنی و مخالفت از روی آگاهی است، چرا که دشمنی از روی جهل آثار ناگواری دارد که فعلا جای بسط آن نیست، به هر حال انسانهای کامل یعنی معصومین علیهم السلام از ما می خواهند که عناد ما حتی نسبت به دشمنان خداوند از روی علم و آگاهی باشد تا مخالفت با دشمن خدا نیز با ابزار و همینطور محتوای بجا و درست انجام گیرد.
(3): نسبت به دشمن علاوه بر مخالفت از روی آگاهی، باید بغض درونی نیز داشت تا این مخالفت تبدیل به یک مخالفت فصلی و مقطعی نشود به تعبیر دیگر مخالفت با دشمنان خدای متعال باید مرکب از دو عنصر اساسی باشد یکی علم و آگاهی و دیگر بغض درونی و ترکیب این دو است که دشمن را به سرعت از ریشه و اساس قطع خواهد کرد، بغض نباشد مخالفتها بی مایه است و علم و آگاهی نباشد، مخالفتها متحجرانه و کورکورانه خواهد شد و چه بسا دشمن را بارورتر هم بکند و خیلی از کارهای بغض آلود تکفیریون و داعشی ها به جهت عکس العملی است که در قبال رفتارها و اعمال نابخردانه و دور از علم و آگاهی عده ای از کسانی است که خود را شیعه و محب و پیرو اهل بیت می دانند.
(4): دعای بیست و پنجم صحیفه سجادیه امام سجاد علیه‌السلام.
شنبه 24 8 1393 21:16
(0) دیدگاه
اهداف و راهبردهای کلان تربیت: محب و عملگرای دلسوز اولیای الهی
اهداف و راهبردهای کلان تربیت: محب و عملگرای دلسوز اولیای الهی
حضرت ابالحسن، علی بن الحسین، امام سجاد علیه‌السلام: اِلَهِی ... وَ اجْعَلْهُمْ ... وَ لِأَوْلِیَائِکَ(1) مُحِبِّینَ مُنَاصِحِین‏(2). (3)
اله و معبود من، فرزندان را نسبت به نزدیکان درگاهت، دوستدار خیرخواه در عمل و گفتار قرار ده.

(1): قرب و نزدیکی یکی از معانیی است که برای واژه ولی که جمعش کلمه اولیاء می باشد، گفته شده، که به دلالت سیاق، کلام حضرت نیز ناظر به همین معنا از واژه اولیاء است یعنی معنای آن نزدیکان و اقرابای خداوند که اعم از معصومین علیهم السلام است می باشد گرچه معصومین علیهم السلام مصداقهای کامل این واژه می باشند ولی این واژه شامل سایر کسانی که در عقیده و عمل تابع کامل دستورات خدای متعال هستند نیز می شود که در هر دورانی از زمانهای حیات بشری می توانند وجود داشته باشند، یعنی حتی دوران ما بین حضرت آدم علیه السلام  و حضرت رسول (ص).
(2): دوست داران اولیای الهی درجات محبتشان به اولیاء الهی یکی نیست تا جایی که شاید بتوان گفت به تعداد هر فردی درجه ای از محبت وجود دارد چرا که محبت و عشق ورزیدن جایگاه واقعیش در روح انسان است و طبیعتا ما دسترسی به روح افراد نداریم که بتوانیم میزان و غلظت محبتشان را ببینیم ولی میزان آنرا می توان در گفتار و عمل افراد تا حدی مشاهده کرد و در اینجا امام سجاد علیه السلام آن مقدار محبت و عشقی را از خداوند برای فرزندانشان طلب می کنند و خود نیز در جهت بارور کردن این عشق در فرزندانشان تلاش می کنند که آن محبت منجر به مناصحه شود و مراد از آن همانطور که در کتب لغت عرب آمده انجام کاری در حد توان برای شخصی به صورت خالص و پاک و از سر دلسوزی است، بنابراین محبتی که منجر به این نوع رفتار نشود از نظر امام سجاد علیه السلام فایده ای بر آن مترتب نیست درست مانند افرادی که می گویند محبت داریم و ما نیز منکر این محبت نیستیم ولی دیگر تابع رفتاری که اهل بیت که کاملترین مصداق نزدیکان خدای متعال هستند، می گویند نمی باشند به عبارت دیگر محبتشان آن قدر نیست که تابع حجاب زینب کبری سلام الله علیها باشند چه برسد به اینکه دنبال با حیا کردن بقیه یعنی رفتار ناصحانه که یک درجه بالاتر است باشند.  
(3): دعای بیست و پنجم صحیفه سجادیه امام سجاد علیه‌السلام.
چهارشنبه 21 8 1393 19:29
(0) دیدگاه
اهداف و راهبردهای کلان تربیت: در زمره ابرار، اتقیاء و اهل بصیرت و اطاعت شدن.
حضرت ابالحسن، علی بن الحسین، امام سجاد علیه‌السلام: اِلَهِی ... وَ اجْعَلْهُمْ أَبْرَاراً(1) أَتْقِیَاءَ(2) بُصَرَاءَ(3) سَامِعِینَ مُطِیعِینَ(4) لَک‏ ... . (5)

اله و معبود من، فرزندان را اهل اطاعت از روی صدق، خود نگهدار، اهل ارزیابی همه جانبه، اهل گوش دادن و عمل کردن نسبت به سخنانت قرار ده.

(1): ابرار جمع کلمه «بر» می باشد که معنای آن نیکی کردن از روی صدق می باشد، به این معنا که با دستت چیزی به دیگری بدهی ولی در دل احساس کنی که چیزی از اموالت کم شد بلکه چیزی بدهی و شاد باشی که خداوند از این کار تو خشنود است، بنابراین پایین تر از این حالت داخل در گروه ابرار نیست بنابراین حتی شهید، زمانی از ابرار به حساب می آید و داخل در این دسته می شود که مانند سید الشهداء علیه السلام راضی به قضای الهی و خشنودی خداوند باشد « رِضاً بِقَضائِکَ وَ تَسْلیماً لَامْرِکَ، لا مَعْبودَ سِواکَ یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثین‏»، البته گرچه همه آنهایی که در گروه ابرار داخل می شوند دارای درجات و مقامات و امکانات بهشتی یکسانی نیستند و البته سید الشهداء بالاترین رتبه آنرا دارا هستند.
(2): واژه اتقیاء از کلمه «وقی» گرفته شده که مفهوم آن خودداری و پرهیز درونی و بیرونی است و آنکس که در درون اراده ای قوی دارد و آنرا پرورش داده و با تخیلات فاسد سریعا فرو نمی ریزد و این حالت خودداری درونی یک حالت و ثابت و پایدار در شخصیت او شده را می توان گفت که وارد گروه اتقیاء شده است، نه اینکه ساعتی در دسته بی حجابان است و ساعتی در حرم امام هشتمی که امر به حجاب کرده.
(3): خیلی سعی کردم که در فارسی واژه ای همسان بصیرت در عربی پیدا کنم که نتوانستم بنابراین این کلمات را «اهل ارزیابی همه جانبه» که باز هم ناتوان از رساندن مفهوم آن است را نوشتم، اما خیلی کوتاه اشاره کنم که بصیرت صرف نگاه کردن شناسنامه ای به یک پدیده نیست و اینکه مثلا بدانیم این حزب سیاسی نامش چیست، چگونه شکل گرفت، برنامه ها و اهدافش چیست که همه اینها خوب است ولی مهمتر از همه این موارد و قبل از اینها، شناخت معیارها و ملاکهای خداوند و دین خدا در تقسیم بندی افراد و جریانها و شناخت آن زمینه ها و خصوصیاتی است که افراد اعمالشان را بر اساس آنها شکل می دهند، که برای شناخت این ملاکها و معیارها راهی جز فهم قرآن و روایات نیست.
(4): کسی که گوشش در و دروازه است، حرم می رود ولی دروغ می گوید با نامحرم می خندد و غیبت می کند و تهمت می زند و قضاوت بیجا در مورد آدمها و مسائل کشور می کند و حجاب ندارد. نذری می دهد و  اسراف می کند و اهل تجملات است و ... ، مشخص است که نمی تواند مقامات انسانی را طی کند، بلکه باید هم گوش کرد و اطاعت. 
دوشنبه 19 8 1393 20:52
(0) دیدگاه
بسترهای تربیت: کثرت و دوام روزی، نافع بودن روزی
حضرت ابالحسن، علی بن الحسین، امام سجاد علیه‌السلام: اِلَهِی ... وَ أَدْرِرْ(1) لِی(2) وَ عَلَى یَدِی(3) أَرْزَاقَهُم‏ ... . (4)
اله و معبود من، روزی فرزندان را کثیر و همیشگی به گونه ای که به نفع من  باشد و بر دستان من، جاری ساز. 

(1): این واژه در مواقعی به کار می رود که گوینده در صدد رساندن معنای کثرت و فراوانی و دوام در مفهومی که می خواهد به کار ببرد، باشد و در اینجا نیز حضرت در مقام دعا و درخواست روزی برای فرزندان از خداوند متعال حداکثر را طلب می کنند و کسی هم جز خداوند متعال نمی تواند درخواستی با این خصوصیات که حضرت دارند را برآورده کند.
(2): روزی کثیر و همیشگی می تواند موجب طغیان آدمی نیز گردد کما اینکه اکثرا انسانها اینگونه هستند و مال زیاد که یکی از مصادیق روزی است، نه تنها عقل و تواضع و شجاعت و صبر و توکل و ده ها خصلت انسانی دیگر را در آنها رشد نداده که سبب سقوط آنها نیز شده، از این رو امام علیه السلام از کلمه (لی) که معنایش به نفع و صلاح باشد استفاده کرده اند یعنی خدایا روزی کثیری به من بده که موجب رشد انسانیمن شود نه سبب طغیان من و فرزندانم.
(3): روزی انسان از طریق انسانها یا واسطه های مختلف می تواند به دستش برسد که طبیعتا هر کسی با انگیزه ها ونیت های مختلف چه از نوع الهی آن و یا شیطانی می تواند چیزی را به کسی بدهد و در مقابلش چیزی بخواهد و یا نخواهد به همین جهت حضرت از خدا می خواهند که واسطه این رساندن روزی خودشان یعنی پدر خانواده باشد که این مسئله از جنبه های مختلف و تاثیرگذاری بر فرزندان قابل بررسی است.
بنابراین جز خدای متعال نمی تواند این مسیر طولانی و سخت و پیچیده را یعنی رساندن وبرآورده کردن روزی فرزندان را در طول این چندین سال آنهم با این خصوصیاتی که مدنظر امام در این دعا بود را برآورده کند؛
-روزی کثرت و دوام داشته باشد
-روزی در جهت رشد فرزندان و خانواده باشد
-واسطه رساندن این روزی پدر باشد
چراکه در طول این مدت عوامل متعدد محیطی در زندگی انسان وجود دارد که مانع رسیدن نیازهای یک خانواده از بیماری گرفته تا گرانی و نا امنی و سایر عوامل دیگر، خواهد شد.
(4): دعای بیست و پنجم صحیفه سجادیه امام سجاد علیه‌السلام.
يکشنبه 18 8 1393 20:57
(0) دیدگاه
بسترهاي تربيت: نفس وارسته، اندام عفيف و سالم
حضرت ابالحسن، علي بن الحسين، امام سجاد عليه‌السلام: وَ عَافِهِمْ(1) فِي أَنْفُسِهِمْ(2) وَ فِي جَوَارِحِهِمْ(3) وَ فِي كُلِّ مَا عُنِيتُ بِهِ مِنْ أَمْرِهِم(4) ... .(5)
الهو معبود من، نفوس فرزندان و اعضاي بدن فرزندان كه دائما وسيله كسب خير و شر هستند و هر آنچه كه از امورات ايشان كه مدنظر هست را عافيت بخش.

اين جملات يكي از با ظرافت ترين جملات امام عليه السلام در اين دعا مي باشد.
(1):واژه عافيت با توجه به كلمه اي كه در كنار آن مي آيد معنا پيدا مي كند و بر خلاف آنچه در ميان مردم عموميت پيدا كرده كه گمان مي كنند معناي آن سلامتي در جسم است، در زبان عربي معناي بسياري عامي دارد مثلا گاهي به معناي گذشت و بخشيدن است و گاهي به معناي سلامتي جسمي است.
(2): عافيت در نفس يعني اينكه خداوند با دست قدرت خويش زمينه پاك شدن نفس و شخصيت فرزندان ما را از صفات بد اخلاقي مانند درويي، پررويي، سبك سري، خيرگي، جلوه گري و بي حيايي و ده ها مرض اخلاقي ديگر، فراهم آورد.
(3): در زبان عرب وقتي از اعضاي بدن از اين حيث كه وسيله انجام دادن افعال و كارها چه خير باشد و چه شر، چه درست باشد و چه غلط، مي خواهد نام ببرد از تعبير جوارح استفاده مي كند يعني وسيله كسب خير و شر.
حال در اينجا امام از خداوند در خواست مي كنند كه اندام فرزندان از دست و پا و چشم و گوش گرفته تا اندام ديگر از كسب گناهان در امان باشند و خداوند زمينه اين عافيت را درمورد اندام ايشان فراهم كند، مثلا دوستاني كه فرزندان را دعوت به كارهاي غير اخلاقي مي كنند از فرزندانش دور بدارد.
(4): و خلاصه در همه اموراتي كه مدنظر مي باشد مانند مشكلات و آسيبهايي كه در طول دوران زندگي با آن مواجه خواهند شد، امام از خداوند مي خواهد كه اين مشكلات را با عافيت بگذراند و يا اساسا برخي مصائب و مشكلات را از مقابل او رفع كند و زمينه بوجود آمدنش را برطرف كند.
پس كارهايي كه زمينه اين عافيتها را بوجود مي آورد انجام دهيم و از خداوند در نمازها و حرم امامان معصوم و مواضع استجابت دعا، بخواهيم كه اين زمينه ها را فراهم كند.
 (5): دعاي بيست و پنجم صحيفه سجاديه امام سجاد عليه‌السلام.
پنج شنبه 10 7 1393 15:29
(0) دیدگاه
بسترهاي تربيت: بدن سالم، دين سالم، اخلاق سالم
حضرت ابالحسن، علي بن الحسين، امام سجاد عليه‌السلام : اِلَهِي ... وَ أَصِحَّ لِي أَبْدَانَهُمْ(1)وَ أَدْيَانَهُمْ(2)وَ أَخْلَاقَهُم(3) ... .(4)
اله و معبود من، تن و بدن، دين و اخلاق فرزندانم را صحت بخش.
             

(1): بدني صحت دارد كه از نقص جسمي و بيماري عاري باشد.
(2):ديني صحيح است كه هيچ باطلي در آن نباشد و ملاك اين عدم بطلان نيز در آن است كه مورد تاييد خداوند باشد، تاييد خداوند نيز بر اساس استدلالاتي كه دربحثهاي مربوطه وجود دارد فقط منحصر در قرائت شيعيان دوازده امامي از دين است، اين مي تواند معناي اصلي در صحت دين باشد و مي شود مراد از صحت در دين، عاري بودن دين داري فرد از فهم هاي ناقص و متحجرانه و يا عمل كردن و معتقد بودن به برخي از دستورات ديني باشد.
(3): خلق و خوي همراه با نرمش و عطوفت و اصالت دادن به جذب نه دفع افراد نيز مي تواند تعبيري براي صحت در اخلاق فرد باشد، كسي كه خلق و خوي خشني داشته باشد نمي تواند دستورات متنوع ديني را كه ساختمانش صرفا با خلق و خوي سالم طراحي گرديده است را برتابد، از اين رو خلق مريض ناچارا برخي از دستورات دين را قبول مي كند و يا همان ها را با تفسيري خاص دريافت مي كند مانند سكولارها و ليبرالهاي ظاهرا مسلمان و داعشي ها و تكفيريها و كلا انسان هايي كه به تعبير قرآن كريم نومن ببعض و نكفر ببعض هستند.
إِنَّ الَّذينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يُريدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ‏ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ‏ وَ يُريدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبيلا / نساء: 150
كسانى كه به خدا و پيامبرانش كفر مى‏ورزند، و مى‏خواهند ميان خدا و پيامبران او جدايى اندازند، و مى‏گويند: «ما به بعضى ايمان داريم و بعضى را انكار مى‏كنيم» و مى‏خواهند ميان اين [دو]، راهى براى خود اختيار كنند.
و در نهايت اينكه دين صحيح و كامل با بدن سالم دست يافتني تر است انساني كه دچارمريضي است فكرش براي دريافت مفاهيم دقيق ديني درست كار نمي كند. پس اين سه مورد يعني خلق و خو و دين و بدن صحيح و سالم با هم نهايت ارتباط را دارند و بستري محكم براي تربيت را مي سازند.
(4): دعاي بيست و پنجم صحيفه سجاديه امام سجاد عليه‌السلام.
دوشنبه 3 6 1393 12:34
(0) دیدگاه
X