حيات‌القلوب
نفاق: رابطه با مردم خوب با خدا خراب!
سبك زندگي: تلاش در جهت رشد باطن همسان ظاهر

حضرت اباجعفر، محمد بن علي، امام باقر عليه السلام: مَنْ كَانَ ظَاهِرُهُ أَرْجَحَ مِنْ بَاطِنِهِ خَفَّ مِيزَانُه‏.(1)
كسي كه ظاهرش{تيپ و قيافه و رفتارش در پيش مردم}(2) بهتر از باطنش{رفتارهاي مقابل خانواده مانند پدر و مادر و برادر و همسر و دوست و رفيق و يا خلوت} باشد پرونده سبكي(3) دارد.
                             

(1): تحف العقول، چاپ جامعه مدرسين، 294.
(2): در لغت هر آنچه مقابلباطن قرار دارد، ظاهر ناميده مي‌شود، به همين علت ظاهر شامل شكل و شمايل فرد، نوع پوشش و لباس، نوع برخورد با بقيه و ساير رفتارهاي او كه در معرض ديد عمومي قرار دارد را شامل مي شود و مراد از باطن بر خلاف ظاهر است مانند: رفتارهاي مقابل خانواده مانند پدر و مادر و برادر و همسر و دوست و رفيق و يا خلوت.
حال اگر كسي در ديد عمومي چيزي بگويد و عمل و رفتار كندكه بهتر از فضاهاي خصوصي‌تر او باشد، اين ارجحيت رفتارهاي عمومي نسبت به بقيه رفتارهايش خبر از عواملي ناخوشايند براي خود فرد دارد: 1-عدم اعتقاد واعتماد به برخي از حرفها و رفتارهاي ظاهري خود، چون در پيش مردم كاري بهتراز آنچه در خلوت انجام مي دهد، انجام داده است. 2-وجود صفت و رذيله اخلاقينفاق در او كه در صورت درمان نكردن آن به رفتارهاي ناخشايندتر دست خواهد زد يعني از اين حالتهاي رفتاري به رفتارهاي منافقانه واقعي و خطرناك در طولزمان دست مي زند. 3-نشانه عدم احترام قائل شدن براي كساني كه حق بيشتري بهگردن او دارند 4-اين حالت دو شخصيتي كم كم در او نفوذ كرده و تبديل به شخصيت اصلي او مي شود به گونه كه دائما با اين درويي در صدد گول زدن بقيه نسبت به واقعيت خود مي شود و .... .
(3): با اين توضيحات و اضافه كردن اين مطلب كه عملي در پيش خداوند داراي ارزش و اعتبار است كه براي خدا باشد كه نشانه آن اينست كه در هر جايي چه در پيش مردم و چه در تنهايي خود و چه در پيش خانواده و يا شخص ديگري، عمل بدون هيچ تفاوتي و با بهترين كيفيت انجام شود، پس اگر شخصي ادبش و نمازش و ... در پيش خانواده و خلوت و مردم متفاوت است، يعني عملش يا براي دلش است يا آنها، نه خدا پس بديهي است كه پرونده عملش سبك باشد و در قيامت داراي جايگاهي ناخوشايند.

يکشنبه 13 11 1392 20:34
(0) دیدگاه
نيازت را وقتي به خدا نگفتي مانند كَنِه به بقيه مي‌چسبي!
سبك زندگي: ابراز درخواست و نياز از خداوند

حضرت اباجعفر، محمد بن علي، امام باقر عليه السلام: إِنَّ اللَّهَ كَرِهَ إِلْحَاحَ النَّاسِ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ فِي الْمَسْأَلَةِ وَ أَحَبَّ ذَلِكَ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِكْرُهُ يُحِبُّ أَنْ يُسْأَلَ وَ يُطْلَبَ مَا عِنْدَهُ.(1)
خداوند از اظهار نيازهاي پياپي(2) مردم نسبت به يكديگر بدش مي‌آيد ولي اين كار را نسبت به خودش دوست دارد و دوست دارد(3) كه درخواستها و نيازها از او باشد.
                درخواست از خداوند 
(1): تحف العقول، چاپ جامعه مدرسين، 293.
(2):درخواستهاي مكرر از بقيه بابت نيازهاي مختلف از قبيل درخواست شغل، پول، راه انداختن كاري كه با مشكل برخورد كرده، درخواستهاي چاپلوسانه ولي دانش آموز از معلم و مدير مدرسه، سفرهاي انتخابي به اين قصد كه از بقيه درخواست راي كند، با بدبختي و بيچارگي طرح دوستي با كسي مي ريزد تا زودتر كارش در اداره‌اي راه بيفتد و صدها مثال ديگر كه روزانه با آنها مواجهيم.
 (3): دوست داشتن خداوند با دوست داشتن ما بكلي متفاوت است وقتي خداوند مي گويد كه دوست دارم نيازهايتان را حتي كوچكترين نيازها را اول و آخر از من بخواهيد يعني اينكه اجرايي كردن درخواست و فراهم كردن اسباب برآورده شدن نياز را خودش برعهده مي گيرد، به عبارت ديگر اگر آن مسئله نياز واقعي و به صلاح ما باشد خداوند آن را سريعا (ادعوني استجب لكم) اجابت مي كند، بر خلافمردم كه يا نمي توانند خواسته ما را بر آورده كنند و يا اگر بتوانند چون از ظرفيتها و امكانات و نيازهاي دنيا و آخرت ما آگاه نيستند كمكشان بسان دوستي خاله خرسه خواهد بود و اگر احيانا كمكشان به صلاح ما باشد، تازه خواسته هايي دارند كه همچون زخم چركيني سرباز مي كند. 
شنبه 12 11 1392 20:39
(0) دیدگاه
مالت را بده بعد به حريم خدا وارد شو!
سبك زندگي: انفاق راه تزكيه نفس و بركت مادي و معنوي در زندگي

حضرت زهرا سلام‌الله عليها: ... فَجَعَلَ اللَّه‏ ... وَ الزَّكَاةَ تَزْكِيَةً لِلنَّفْسِ، وَ نَمَاءً فِي الرِّزْق‏ ... .(1)
و خداوند زكات(2) را هم سبب پاكي و رشد همزمان(3) نفس و روح انسان و هم سببي براي رشد روزي(4) انسان قرار داده است.
                    

(1): خطبه فدكيه حضرت زهرا سلام‌الله عليها.
(2): واژه "زكات" در اينجا به معناي هر نوع انفاق مالي اعم از انفاق واجب مانند زكات و خمس و انفاق مستحب مانند انواع كمكهاي مادي به فقرا.
(3): كلمه تزكيه از "زكو" گرفته شده است كه دلالت بر زيادشدن و رشد دارد و چون انفاق اموال و كمك مادي به بقيه سببي براي دل كندن فرد از مال است از اين رو انفاق يكي ازاسباب مهم براي فاصله گرفتن انسان از دنيا كه از مهمترين مصاديق آن مال و اموال است، مي‌باشد.
(4): خصوصيت دوم انفاق مالي و به تعبيري يكي ديگر از فلسفه هاي حكم خداوند در مورد انفاق اموال، رشد و بركتي است كه خداوند گاهي به صورت محسوس و گاهي غير محسوس و گاهي هر دو كه بستگي به موارد و افراد آن دارد، به روزي مادي و روزي معنوي انسان مي‌دهد.
برخي از مصاديق بركت در روزي مادي:1-افزايش مقدار مال هم از حيث كمي و هم كيفي، 2-دور كردن اسباب مريضيها از انسان يا جلوگيري از ورود آفات به مزارع زكات داده شده و ..، 3-اموال و مواهب مادي ديگري كه از راههاي مختلف در سر راه انسان قرار مي گيرد مانند اينكه كار مناسبي براي شخص پيدا مي شود و ...
برخي از مصاديق بركت در روزي معنوي:1-آشنا شدن با دوستان خوب 2-فراهم شدن اسباب زيارت مشاهد مشرفه 3-آشنا شدن با يك شخص تاثيرگذار يا يك كتاب خوب يا اتفاقي مهم در زندگي كه منجر به تغيير مسير زندگي به سمت تعالي و معنويت ميشود و ... .

چهارشنبه 9 11 1392 21:48
(0) دیدگاه
ملي گرا از حقيقت نماز دور است!
فلسفه احكام: نماز داروي تكبر

حضرت زهرا سلام‌الله عليها: ... فَجَعَلَ اللَّه‏ ... وَ الصَّلَاةَ تَنْزِيهاً لَكُمْ عَنِ الْكِبْر ... .(1)
خداوند نماز را وسيله دور كننده(2) انسان از حالات متكبرانه(3) قرار داده است.
همانطور خداوند در قرآن كريم فرموده است: و انها لكبيرة الا علي الخاشعين. نماز جز براي اهل خشوع و خضوع كاري سخت و سنگين است.

(1): خطبه فدكيه حضرت زهرا سلام‌الله عليها.
(2): تنزيه از كلمه نزه، به معناي دوركننده، گرفته شده است و لطافت اين واژه در اين است كه قدرت نماز با همان شرائطي كه در دين مورد توصيه قرار گرفته است، در اين حد است كه انسان را نه تنها از مصاديق تكبر و حالات متكبرانه بر حذر مي‌دارد، بلكه فاصله او را از اين رفتارها دور مي كند.
(3): سرسنگين و با چشماني خيره در خيابان راه رفتن، سلام نكردن، هميشه دم از خود زدن و تعريف كردن، امورات و كارهاي خويش را بدون توجه به قدرت الهي انجام دادن، خود را بي نياز از مشورت دانستن، از تخصص ديگران كمك نگرفتن، با نگاهي عاقل اندر سفيه به ديگران نگاه كردن، زبان و لهجه و مليت و رنگ و ... را از بقيه زبانها و مليتها و غيره برتر دانستن، نژاد پرستي.
يکشنبه 6 11 1392 12:52
(0) دیدگاه
دو چيزي كه كمياب مي‌شود يا شده است
سبك زندگي: به دنبال انسانهاي صالح و درآمد حلال

حضرت اباالقاسم، محمد بن عبدالله، رسول گرامي اسلام: يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَيْسَ فِيهِ شَيْ‏ءٌ أَعَزَّ مِنْ أَخٍ أَنِيسٍ وَ كَسْبِ دِرْهَمٍ حَلَالٍ.(1)
زماني خواهد آمد كه كمياب‌تر از اين دو نخواهد بود: انساني كه بتوان با او انس(2) پيدا كرد و بدست‌آوردن مقدار كمي پول حلال(3).
      

(1): تحف العقول، چاپ جامعه مدرسين، 368.
(2): انس يعني حالتي كه انسان در آن حالت، نهايت آرامش و امنيت را داشته باشد و در درون خود اين آرامش را به خوبي احساس كند، البته در روايات ديگر اين مضمون وجود دارد كه امنيت آرامش فقط در سايه ايمان و تقوا است، پس انساني مي تواند انيس ما باشد كه داراي اين خصوصيات باشد.
(3): اينكه پول حداقل حلال بودن را دارا باشد بايد اين مراحل را طي كرده باشد:
1- اصل شغل و كار و سرمايه و درآمد آن از موارد حرام نباشد: مانند فروختن اجناسي كه در دين حرام است از جمله ابزاري كه براي موسيقي حرام استفاده مي شود، كلوپ‌هايي كه بازيها و محتواي غير ديني از جمله: فيلمهاي جنسي، فيلم هايي كه در صدد ترويج روابط غلط بين افراد است، فيلمهايي كه افكار و عقايد مخالف اخلاقيات و احكام ديني را ترويج مي كنند، با پول وامي كه حق او نيست كاري را براي خود راه بياندازد و كسب درآمد كند و ... .
2- در حين انجام كار خود كم فروشي نكند و كاري نكند كه مشتري فريب بخورد يا كاري كه مشروع نيست، انجام ندهد: مانند اينكه استاد براي آموزش شاگردان به اندازه لازم مطالعه نكند، كالايي كه مي خواهد وزن كند به همراه ظرفي بفروشد كه وزن آن را جداگانه محاسبه نكند، كالاي غير مرغوب را به جاي مرغوب بفروشد، خلافي هايي كه شهرداري از شهروندان مثلا بابت ساختمان سازي مي گيرد، جريمه ديركردي كه بانك مي گيرد يا ساير درآمدهايي كه افراد در نهادهاي مختلف بر خلاف موازين فقهي مي گيرند.
3- خمس و ساير اموال واجب را بر طبق دستوراتي كه دارد، پرداخت كند.
شنبه 5 11 1392 15:28
(1) دیدگاه
X