حيات‌القلوب
بسترهاي تربيت: نفس وارسته، اندام عفيف و سالم
حضرت ابالحسن، علي بن الحسين، امام سجاد عليه‌السلام: وَ عَافِهِمْ(1) فِي أَنْفُسِهِمْ(2) وَ فِي جَوَارِحِهِمْ(3) وَ فِي كُلِّ مَا عُنِيتُ بِهِ مِنْ أَمْرِهِم(4) ... .(5)
الهو معبود من، نفوس فرزندان و اعضاي بدن فرزندان كه دائما وسيله كسب خير و شر هستند و هر آنچه كه از امورات ايشان كه مدنظر هست را عافيت بخش.

اين جملات يكي از با ظرافت ترين جملات امام عليه السلام در اين دعا مي باشد.
(1):واژه عافيت با توجه به كلمه اي كه در كنار آن مي آيد معنا پيدا مي كند و بر خلاف آنچه در ميان مردم عموميت پيدا كرده كه گمان مي كنند معناي آن سلامتي در جسم است، در زبان عربي معناي بسياري عامي دارد مثلا گاهي به معناي گذشت و بخشيدن است و گاهي به معناي سلامتي جسمي است.
(2): عافيت در نفس يعني اينكه خداوند با دست قدرت خويش زمينه پاك شدن نفس و شخصيت فرزندان ما را از صفات بد اخلاقي مانند درويي، پررويي، سبك سري، خيرگي، جلوه گري و بي حيايي و ده ها مرض اخلاقي ديگر، فراهم آورد.
(3): در زبان عرب وقتي از اعضاي بدن از اين حيث كه وسيله انجام دادن افعال و كارها چه خير باشد و چه شر، چه درست باشد و چه غلط، مي خواهد نام ببرد از تعبير جوارح استفاده مي كند يعني وسيله كسب خير و شر.
حال در اينجا امام از خداوند در خواست مي كنند كه اندام فرزندان از دست و پا و چشم و گوش گرفته تا اندام ديگر از كسب گناهان در امان باشند و خداوند زمينه اين عافيت را درمورد اندام ايشان فراهم كند، مثلا دوستاني كه فرزندان را دعوت به كارهاي غير اخلاقي مي كنند از فرزندانش دور بدارد.
(4): و خلاصه در همه اموراتي كه مدنظر مي باشد مانند مشكلات و آسيبهايي كه در طول دوران زندگي با آن مواجه خواهند شد، امام از خداوند مي خواهد كه اين مشكلات را با عافيت بگذراند و يا اساسا برخي مصائب و مشكلات را از مقابل او رفع كند و زمينه بوجود آمدنش را برطرف كند.
پس كارهايي كه زمينه اين عافيتها را بوجود مي آورد انجام دهيم و از خداوند در نمازها و حرم امامان معصوم و مواضع استجابت دعا، بخواهيم كه اين زمينه ها را فراهم كند.
 (5): دعاي بيست و پنجم صحيفه سجاديه امام سجاد عليه‌السلام.
پنج شنبه 10 7 1393 15:29
(0) دیدگاه
بسترهاي تربيت: بدن سالم، دين سالم، اخلاق سالم
حضرت ابالحسن، علي بن الحسين، امام سجاد عليه‌السلام : اِلَهِي ... وَ أَصِحَّ لِي أَبْدَانَهُمْ(1)وَ أَدْيَانَهُمْ(2)وَ أَخْلَاقَهُم(3) ... .(4)
اله و معبود من، تن و بدن، دين و اخلاق فرزندانم را صحت بخش.
             

(1): بدني صحت دارد كه از نقص جسمي و بيماري عاري باشد.
(2):ديني صحيح است كه هيچ باطلي در آن نباشد و ملاك اين عدم بطلان نيز در آن است كه مورد تاييد خداوند باشد، تاييد خداوند نيز بر اساس استدلالاتي كه دربحثهاي مربوطه وجود دارد فقط منحصر در قرائت شيعيان دوازده امامي از دين است، اين مي تواند معناي اصلي در صحت دين باشد و مي شود مراد از صحت در دين، عاري بودن دين داري فرد از فهم هاي ناقص و متحجرانه و يا عمل كردن و معتقد بودن به برخي از دستورات ديني باشد.
(3): خلق و خوي همراه با نرمش و عطوفت و اصالت دادن به جذب نه دفع افراد نيز مي تواند تعبيري براي صحت در اخلاق فرد باشد، كسي كه خلق و خوي خشني داشته باشد نمي تواند دستورات متنوع ديني را كه ساختمانش صرفا با خلق و خوي سالم طراحي گرديده است را برتابد، از اين رو خلق مريض ناچارا برخي از دستورات دين را قبول مي كند و يا همان ها را با تفسيري خاص دريافت مي كند مانند سكولارها و ليبرالهاي ظاهرا مسلمان و داعشي ها و تكفيريها و كلا انسان هايي كه به تعبير قرآن كريم نومن ببعض و نكفر ببعض هستند.
إِنَّ الَّذينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يُريدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ‏ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ‏ وَ يُريدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبيلا / نساء: 150
كسانى كه به خدا و پيامبرانش كفر مى‏ورزند، و مى‏خواهند ميان خدا و پيامبران او جدايى اندازند، و مى‏گويند: «ما به بعضى ايمان داريم و بعضى را انكار مى‏كنيم» و مى‏خواهند ميان اين [دو]، راهى براى خود اختيار كنند.
و در نهايت اينكه دين صحيح و كامل با بدن سالم دست يافتني تر است انساني كه دچارمريضي است فكرش براي دريافت مفاهيم دقيق ديني درست كار نمي كند. پس اين سه مورد يعني خلق و خو و دين و بدن صحيح و سالم با هم نهايت ارتباط را دارند و بستري محكم براي تربيت را مي سازند.
(4): دعاي بيست و پنجم صحيفه سجاديه امام سجاد عليه‌السلام.
دوشنبه 3 6 1393 12:34
(0) دیدگاه
بسترهاي تربيت: از بين بردن ضعفها

حضرت ابالحسن، علي بن الحسين، امام سجاد عليه‌السلام : اِلَهِي ... وَ قَوِّ لِي ضَعِيفَهُمْ(1) ... . (2)

اله و معبود من، فرزنداني را كه داراي ضعف هستند، برايم قوت ده. 


(1): ضعف هم مي تواند به خودي خود تفسير و معنا شود و هم در نسبت سنجي با چيزهاي ديگر به عبارت ديگر فرد به تنهايي و فارغ از مقايسه با ديگران ممكن است ضعيف باشد و يا اينكه به تنهايي ضعفي در او مشاهده نمي شود ولي اگر او را با افراد ديگر مقايسه كني به ضعفهاي او پي خواهي برد. و همچنين ضعف فرد مي تواند به نسبت به قواي مادي او اعم از جسم و يا امكانات مادي او معنا گردد و هم مي شود ضعف را در امور غير مادي فرد معنا كرد مانند ضعف در اراده. از اين رو، ضعف با توجه به اين معناي گسترده‌اش بايد به نحوي قوي گردد تا در مسير زندگي، انسان را سرنگون نكند و طبيعتا بهترين كسي كه از عوامل و علل ضعفهاي وجودي ما و فرزندانمان با خبر است و راه‌هاي متنوع علاجآنها را نيز بلد است و مي داند، يعني هم راه‌هاي پر هزينه و پر خطر را مي داند و هم راه‌هاي كم هزينه و كم خطر را، خداي متعال است و انسانها بنابر مصالح مختلف از جمله رفتارهايي كه در طول دوران عمر خود انجام مي دهند، هر كدام از مسيري، ضعف و مشكلشان برطرف مي شود يكي با سختي هاي فراوان و ديگريبه آساني، يكي با مشورت با ده‌ها پزشك و ديگري حتي بدون ديدن يك پزشك.

(2): دعاي بيست و پنجم صحيفه سجاديه امام سجاد عليه‌السلام.

دوشنبه 13 5 1393 22:9
(0) دیدگاه
تربيت كودكان توسط خدا
حضرت ابالحسن، علي بن الحسين، امام سجاد عليه‌السلام: اِلَهِي ... وَ رَبِّ(1) لِي صَغِيرَهُمْ ... .(2)
اله و معبود من، فرزندان كوچكم را برايم و به نفعم، بزرگ كن و پرورش بده.
              

(1): اوست كه مرا غذا مي دهد و سيراب مي كند(شعراء77)، يا رازق الطفل الصغير(دعاي جوشن كبير). مسيرها و سلائق در پرورش و تربيت فرزندان آنقدر زياد است كه گاهي انسان مي ماند كه فرزندش را زير تيغ جراحي كدام كارشناس ببرد و گاهي اصلا خسته مي شود و آنرا به حال خود رها مي كند، اصل همه مسئله ها و مشكلات در تربيت فرزند همين است كه چه روش و متدي تمام استعدادهاي فرزند را شگوفا مي كند، آنهم اين انساني كه اينقدر پيچيدگي دارد، چه روش و يا روشهايي مي تواند استعدادهاي سرشار او را شكوفا كند، آنهم نه استعدادهايي در حد خوردن و خوابيدن و روشهاي رسيدن به خوردنهاي خوب(شغل و مسكن و لباس)، كه اين كارها را هم حيوانات با بساطت كمتري انجام مي دهند، بنابراين بهترين حالت اين است كه خداوند بر اساس احاطه‌اي كه كه به وجود و شخصيت و حال و آينده افراد دارد تربيت آنها را به عهده بگيرد و قطعات پازل اين زندگي پيچيده را با هدايت خويش معرفي نمايند نه اينكه خود شخص با آزمون و خطاهاي بسيار تازه بعد از عمري زندگي بفهمد كه چه مسير غلطي را آمده تازه اگر بفهمد و فرصت جبراني باشد.بنابراين از خدا بخواهيم و تلاش كنيم و از مدل زندگي كساني كه او معرفي كرده استفاده كنيم، تا خداوند خود تربيت فرزندان را بر عهده بگيرد و تمام اسباب و وسائل يك تربيت باب ميل خود را به ما معرفي كند و ... .
(2): آمدن اين دو كلمه (رب، صغير)، با هم در اين قسمت عبارت مي تواند به اين نكته رهنمون باشد كه تربيت دفعتا و آن هم از سنين بالا شكل نمي گيرد و اگر هم باشد خيلي به سختي شكل خواهد گرفت، بلكه بايد از همان دوران صغارت و كودكي زمينه هاي تربيت را كم‌كم شكل داد، بچه‌اي كه از كودكي متناسب با سن خود، عادت به پوشش حيا محور داده نشود، به صورت دفعي در سن بلوغ هم پوششي نخواهد داشت.
پنج شنبه 21 1 1393 22:1
(2) دیدگاه
راه به تاخير افتادن زمان مرگ فرزندان
حضرت ابالحسن، علي بن الحسين، امام سجاد عليه‌السلام: وَ زِدْ لِي(1) فِي آجَالِهِمْ(2) ... .(3)
اله و معبود من، عمر فرزندان را، به نفع و سود من زياد كن.
     

(1): كلمه "لي" در صدد رساندن اين معنا است كه عمر طولاني اگر موجب ضررباشد بهتر آن است كه نباشد به همين جهت امام عليه السلام در اينجا دعا مي كنند كه خدايا زمان حيات فرزندان را طولاني كن، منتها طولاني و زياد شدني كه نفعش به من برسد و طبيعتا نفعي به پدر و مادر از ناحيه فرزند مي رسد كه اعمال فرزند مطابق خواست خداوند باشد.
(2): اجل و زمان مرگ انسان از أن چيزهايي است كه بشر نه تنها هيچ دخالتي در آن ندارد بلكه قدرت چنين كاري رانيز ندارد، چرا كه حيات انسان با قبض روح انسان تمام مي شود و عمليات قبض روح صرفا در دست خداست و نه هيچ موجود ديگر. حوزه اختيار انسان آنهم نه به طور مطلق، مربوط به شيوه سالم زندگي كردن و استفاده از داروها در هنگام مريضي و برخي موارد ديگر است، استفاده از دارو و بهبود يافتن از يك مريضي خطرناك به معناي زياد شدن حيات انسان نيست، چرا كه زمان مرگ در علم خداوند كاملا مشخص است و با رسيدن زمان آن، چه شخص سالم باشد و چه مريض، چه كودك باشد و چه بزرگ، چه جوان باشد و چه پير، قبض روح مي شود.
البته خداوند براي طولاني شدن حيات انسانها و به تاخير افتادن اجل آنها عوامل و اسبابي را قرار داده است كه موارد آن بسيار زياد است، مانند دوري از گناه، صله رحمو ... و يكي از بهترين راه‌هاي به عقب افتادن زمان مرگ، دعاي پدر و مادر در حق فرزندان است كما اينكه امام سجاد عليه‌السلام اين راه را در اين دعا به ما نشان داده‌اند.
برخلاف تصور عامه مردم كه مثلا گمان مي كنند ورزشحيات انسان را طولاني ميكند و يا مثلا استفاده از فلان غذا و يا ميوه، باعث افزايش زمان حيات انسان مي شود در حالي كه اين موارد عواملي است براي سالم زندگي كردن نه زياد شدن عمر و به تاخير افتادن اجل انسان چون اجل و زمان مرگ انسان زمان مشخصي دارد و اگر كسي در اين مدت از غذاي سالم استفادهكند و يا بدن خود را تنبل بار نياورد تن سالمتري خواهد داشت و اگر اين كارها را انجام ندهد تن مريضي خواهد داشت، نه اينكه بتواند مدت زمان حيات خود را با اين كارها كوتاه يا بلند كند.
(3): دعاي بيست و پنجم صحيفه سجاديه امام سجاد عليه‌السلام.

يکشنبه 25 12 1392 21:46
(1) دیدگاه
X