حيات‌القلوب
اخلاص متغير بهره‌وري در اعمال و روزه عامل تثبيت اخلاص
فلسفه احكام: تثبيت اخلاص يكي از فلسفه هاي حكم روزه

حضرت زهرا سلام‌الله عليها: ... فَجَعَلَ اللَّه ‏... وَ الصِّيَامَ تَثْبِيتاً لِلْإِخْلَاص.(1)
‏ و خداوند روزه را عاملي براي تثبيت(2) اخلاص قرار داده است.
      

(1): خطبه فدكيه حضرت زهرا سلام‌الله عليها.
(2): روزه از اين جهت كه عملي مربوط به درون انسان است و در ظاهر نمود خاصي ندارد و اين طور نيستكه افراد مثلا روزه داري او را مانند نماز خواندن او ببينند و بخواهند از او تعريف كنند و از طرفي مدت زمان انجام آن طولاني است يعني از اذان صبح تااذان مغرب، از اين رو بهترين عمل براي تثبيت و دوام اخلاص در افرادي است كه به دنبال رشد انساني و معنوي هستند چون اين زمان طولاني عمل، در كنار مخفي بودن عمل در انظار مردم و اراده فرد بر مقابله با افكار و تخيلات و افعالي كه در تعارض با اخلاص است و از طرفي چون در حال عبادت خداست و در نتيجه در اين زمان كرامتها و الطاف الهي بيشتر از زمانهاي ديگر به وجود او تزريق مي شود، عملي مهم در تمرين اخلاص خواهد بود.
هر چه ميزان خلوص عملو شفافيت آن بالاتر رود ميزان بهره‌وري در اعمال بالاتر خواهد، كسي كه به رتبه هاي بالاي اخلاص رسيده يك نمازش برابري مي كند با صدها نماز كسي كه عبادتي براي رفع تكليف انجام مي دهد. يكي مي شود همنشين پيامبر و يكي بايد در خانه بهشتيش هزاران سال معطل بماند تا فرصت ملاقات با يكي از اولياي خدارا پيدا كند، تازه اين يكي از هزار فرق درجات دو انساني است كه تنها فرقشان در اخلاص ورزيدن است در حالي كه در صورت اعمال يكسان هستند.
آيت‌اللهسيد عزالدين زنجاني مي‌فرمايد: اين عمل(روزه)، از چشم مردم مستور است و درقبال آن توقع تمجيد و تعريف ندارند، به خلاف عبادات ديگر عملي و قلبي در معرض ديد و اطلاع مردم است. به همين جهت اخلاص را بيشتر استوار مي‌نمايد.(به نقل از كتاب حكمت فاطمي، آيت الله سيد عزالدين حسيني زنجاني، بوستان كتاب، چاپ اول1388.)

يکشنبه 20 11 1392 20:5
(0) دیدگاه
ترس از فقر، بدتر از خود فقر
سبك زندگي: به دنبال علاج ترس از فقر و تفاخر

حضرت اباالحسن، علي بن ابيطالب، امام اميرالمومنين علي عليه‌السلام: أَهْلَكَ النَّاسَ اثْنَانِ خَوْفُ الْفَقْرِ وَ طَلَبُ الْفَخْرِ.(1)
دو عامل مردم را نابود(2) كرده است، ترس از فقر(3) و به دنبال تفاخر بودن(4).
                          

(1): تحف العقول، چاپ جامعه مدرسين، 215.
(2): يكي از جهات معنايي واژه "اهلك" در لغت عرب شمول آن نسبت به زندگي دنيايي و آخرتي است يعني يكياز مصاديق هلاكت به معناي مرگ مادي و طبيعي انسان است و يكي از مصاديق آن به جهنم رفتن و عذاب شدن مي باشد، كه معناي آن در اينجا نابود كردن سرمايه عمر و لحظات تكامل عقلي و معرفتي خويش و در آخرت لايق عذاب دردناك جهنم شدن، است.
(3): بدتر از خود فقر، ترس از فقر است چرا كه فقر علاوه بر اينكه درجاتي دارد (درجه خطرناك آن، كه فرد چيزي براي خوردن نداشته باشد و به اين سبب بميرد به ندرت اتفاق مي افتد)، براي همه انسانها اولا اتفاق نميافتد و ثانيا اگر براي برخي درجات شديد آن روي دهد حداقل قسمتي از عمر خويش را گرفتار آن هستند اما ترس از فقر محدوديت ندارد و هر كس كه خوف و ترس از فقر دارد همه عمرش گرفتار آن است چه فقير باشد چه سرمايه دار، چه زنچه مرد، چه جوان چه پير، چه ايراني باشد و چه آمريكايي و چه آفريقايي باشدو چه اروپايي.
ترس از فقر است كه برخي پولدارها را به سمت برخي كارهاي ناروا براي پارو كردن بيشتر مي‌برد و برخي را زودتر و بيش از آنكه واقعا نياز داشته باشند و يا دليل منطقي ديگري داشته باشند به سمت صفهاي طولاني براي سبد كالاي دولت و يارانه و ... .
چنين فردي هر روز بهانه اي براي ترس از فقر و پر كردن وقتش دارد، از ارتباط با اين مدير بانك و آن مدير بانك، ارتباط با اين مسئول و با آن مسئول، از اين صف به آن صف، از اين خيريه به آن خيريه، از اين شغل به آن شغل، اما وقتي براي رشد عقلش ندارد.
(4):كسي كه تشنگي درونش را با تفاخر به ديگران و كوچك شمردن بقيه و به رخ كشيدن خودش به سبب مال و مدرك و موفقيتهاي فرزندش و حتي اخلاق و خوبيهاي فرزندش و مبلمان و فرش و ماشين و موبايل لمسي و تبلت و بالا رفتن آمار بازديد وبلاگ ... و صدها ابزار و هزاران عامل ديگر پر مي‌كند چگونه مي‌تواند زماني را براي خدا بگذارد تا خودش رشد كند، چرا كه ابزارها و تفاخرها تمام نشدني است و عمر تمام شدني

پنج شنبه 17 11 1392 19:37
(0) دیدگاه
اصل غافلگيري خداوند و سپس مرگ!
سبك زندگي: احساس خطر در حال فزوني نعمت و فراموشي ياد خدا

حضرت سيدالشهداء، امام حسين عليه‌السلام: الِاسْتِدْرَاجُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ لِعَبْدِهِ أَنْ يُسْبِغَ عَلَيْهِ النِّعَمَ وَ يَسْلُبَهُ الشُّكْر.(1)
گرفتاري و پيچاندن(2) بندگان (به واسطه اعمالشان)، توسط خداوند به اين صورت است كه وسعت نعمت(3) به ايشان داده و راه شكرگذاري(4) را مي‌بندد.
                                 

(1): تحف العقول، چاپ جامعه مدرسين، 246.
(2): شكل و كيفيت عذابهاي الهي متنوع است، كه بدترين موارد آن همين است كه شخص متوجه عذاب نشود در حالي كه در واقع عذابي از ناحيه خداست، اين نوع از عذابها در اصطلاح علمي به «استدراج» معروف هستند. خداوند در زندگي افراد، اتفاقها و حوادثي كه خوشايند آنهاست به وجود مي آورد تا به آنها مشغول شوند و فكر كنند و در ذهنو روح و جان خويش با آنها احساس آرامش كنند و در موعد مقرر آنها را با پرونده‌اي سنگين، قبض روح مي‌كند، خداوند در قرآن مي فرمايد: وَ لا يَحْسَبَنَ‏ الَّذينَ‏ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلي‏ لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلي‏ لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهين‏ (آل عمران/178)؛ و البته نبايد كسانى كه كافر شده‏اند تصور كنند اينكه به ايشان مهلت مى‏دهيم براى آنان نيكوست؛ ما فقط به ايشان مهلت مى‏دهيم تا بر گناه [خود] بيفزايند، و [آنگاه‏] عذابى خفت‏آور خواهند داشت.
(3): وسعت دادن نعمتها و افزون كردن آنها متناسب با زندگي هر فردي متفاوت است به عبارتي وسعت نعمت به اين معنا نيست كه اين عذابها فقط مخصوص پولدارها و سرمايه دارها است و البته مراد از وسعت نعمت فقط امور مالي نيستبلكه هر نعمتي مانند شهرت، علم و دانش براي اساتيد، مشتري زياد براي كاسب،هوادار زياد و مستمع براي يك سخنران و فردي كه دائم در حال عوض كردن گوشي يا لب تاب و هر روز از اين بازي كامپوتري به سراغ بازي ديگر مي رود و .... وبه عبارت فراگيرتر، متناسب با هر فردي و خصوصيات خاص زندگي او نعمتها نيز براي او متفاوت خواهد بود، خلاصه هر نعمتي كه بعد از نعمتي ديگر در زندگي دنيا به او مي‌رسد.
(4): شكر خداوند مانند نماز و ياد او و تشكر از نعمتهاي او مخصوصا با ذكرهايي كه در قرآن و احاديث آمده و در اختيار گذاشتنامكانات و بهرمند كردن بقيه از امكاناتي كه خداوند به ما داده.

سه شنبه 15 11 1392 21:27
(0) دیدگاه
X