حيات‌القلوب
اصول مشاوره: بخش دوم
سبك زندگي: استفاده از نظر مشاور فقط در چارچوب نظام معارف دين

حضرت اباالحسن، علي بن ابيطالب، امام اميرالمومنين علي عليه‌السلام: ...يَنْقُلُ الرَّدَى عَلَى ظَهْرِهِ مِنْ مَوْضِعٍ إِلَى مَوْضِعٍ لِرَأْيٍ يُحْدِثُهُ بَعْدَ رَأْيٍ يُرِيدُ أَنْ يُلْصِقَ مَا لَا يَلْتَصِقُ وَ يُقَرِّبَ مَا لَا يَتَقَارَبُ فَاللَّهَ اللَّهَ أَنْ تَشْكُوا إِلَى مَنْلَا يُشْكِي شَجْوَكُمْ وَ لَا يَنْقُضُ بِرَأْيِهِ مَا قَدْ أَبْرَمَ لَكُمْ ... .
... كه هلاكت و نابودي(8) را بر پشتش سوار كرده دائما تغيير موضع(9) مي‌دهد، به جهت اينكه دائما نظر و ديدگاه وي تغيير مي‌كند و مي‌خواهد اموري كه به هم ارتباطي ندارد پيوند دهد و بچسباندو مسائلي را كه قرابتي ندارند در كنار هم قرار دهد(10)، شما را به خدا، شما را به خدا، در پيش كسي كه نمي‌تواند غم و اندوه و مشكل شما را برطرف كند، طرح مسئله و دعوا و مشاوره نكنيد، و او نمي‌تواند با نظرش، آنچه در حقشما ثابت است(11) و بايد به آن عمل كنيد را نقض كند(12)، ... .
                              

(8): جهالت و هواپرستي
(9): گاهي راستي است و گاه چپي، گاهي هواي علي را دارد و گاهي معاويه، با هر دولتي چرخ مي‌زند، مدل همانها لباس مي‌پوشد، با دوستان آنها دوست مي‌شود و با دشمنان آنها دشمن، كاري ندارد كهاين دشمن در سپاه حسين بن علي باشد يا يزيد. زن يا مردي است كه در ميان يكخانواده دائما حرفها را درست مي‌شنود و با تحريف بازگو مي‌كند. تا ديروز دوست خوبي بود هميشه حرف از همياري و همزباني و همدلي مي‌زد اما امروز پوليبه جيب زده، بايد هديه‌اي تقديمشان كنيد كه زير پايشان را هم نگاه كنند، همه آگاهند كه اصلا سواد اين كار را ندارد، اما به هر دليلي شده مدير مدرسه، شده نماينده مجلس، شده راهنماي يك عده‌اي و هزاران شدن‌هاي بي‌تخصص وتعهد يا كم تخصص و تعهد، خلاصه بهتري از او هست و او شده مسئول، حال ديگر اگر كمتر از جناب دكتر يا مهندس يا مدير محترم و ... به او بگويي، حسابت باكرام‌الكاتبين است.
همه اين بالا و پايين شدنها را، امام علي عليه‌السلام در عبارت بعدي اينگونه دليل مي‌آورند كه چون دائما نظرش تغيير مي‌كند، مي‌داني چرا چون اصولش از جاي اصيلي نيامده، جاي اصيل فقط قرآن و احاديث است و براي دستيابي به اصول آن بايد به متخصص متعهدش رجوع كني و بس.
(10): هرمنطق و دليلي كه با منطق و دليل قرآن و كاملترين انسانها يعني معصومين، همخواني نداشته باشد، و توجيه روي توجيه باشد و گرچه سخن رايج بشر امروز باشد و گرچه در ميان گزاره‌هاي دانشهاي امروزي باشد، چه سياست چه اقتصاد و ...، مي شود مصداق همين عبارات امام علي عليه‌السلام: (مي‌خواهد اموري كه به هم ارتباطي ندارد پيوند دهد و بچسباند و مسائلي را كه قرابتي ندارند در كنار هم قرار دهد).
(11): مراد از " آنچه در حق شما ثابت است" برنامه و نظر دين اسلام كه خداوند فقط همين برنامه را قبول دارد و در حق ما ثابت كرده است.
(12):خداوند براي هدايت انسانها قوانيني را فرو فرستاده و فقط بر اساس آنها بشررا باز خواست مي كند و كاري به عقايد و افكار غلط ما ندارد كه اگر اينگونهباشد فرستادن برنامه ديگر معنايي ندارد و كاري است غير عاقلانه.
اينكه در ذهن ما خدا آنقدر كريم است كه همه گناهان ما را مي بخشد حتي اگر ما تنبه پيدا نكنيم و مسير زندگي خود را تغيير ندهيم و هر كاري دلمان بخواهد انجام دهيم و بگوييم خدا كريم است، اين حرفها و سخنان كاملا غلط است چرا كهخلاف خود سخنان خدا در قرآن است.
بگوييم محبت علي (ع) داشته باشو بر امام حسين گريه كن گناهانت مانند برگ درخت مي ريزد و همين دو مورد كافي است، خوب اين هم از افكار واضح البطلان عده اي است.
خلاصه اينكه نظر يك مشاور، استاد، معلم، مادر، پدر، برادر، خواهر، رئيس جمهور، مسئول، مدير، قاضي و ... اگر خلاف يك كدام از دستورات دين باشد و ما آنها را اجرا كنيم، توجيهي بر عدم بازخواست الهي و عذاب او نخواهد بود چرا كه علي عليه السلام يعني كسي كه دوزخيان و بهشتيان را از هم جدا مي كند مي فرمايد: (در پيش كسي كه نمي‌تواند غم و اندوه و مشكل شما را برطرف كند، طرح مسئله و دعوا و مشاوره نكنيد، و او نمي‌تواند با نظرش، آنچه در حق شما ثابت است و بايد به آن عمل كنيد را نقض كند)

يکشنبه 27 11 1392 21:43
(0) دیدگاه
اصول مشاوره: بخش اول
سبك زندگي: لازمه نجات و رشد فقط ارتباط با عالم رباني

حضرت اباالحسن، علي بن ابيطالب، امام اميرالمومنين علي عليه‌السلام: أَيُّهَاالنَّاسُ اسْتَصْبِحُوا مِنْ شُعْلَةِ مِصْبَاحٍ وَاعِظٍ مُتَّعِظٍ وَ امْتَاحُوا مِنْ [صَفِيِ‏] صَفْوِ عَيْنٍ قَدْ رُوِّقَتْ مِنَ الْكَدَرِ عِبَادَ اللَّهِ لَا تَرْكَنُوا إِلَى جَهَالَتِكُمْ وَ لَا تَنْقَادُوا [إِلَى أَهْوَائِكُمْ‏] لِأَهْوَائِكُمْ فَإِنَّ النَّازِلَ بِهَذَا الْمَنْزِلِ نَازِلٌ بِشَفَا جُرُفٍ هَارٍ ... .(1)
اي مردم با تلاش و سختي(2) از روشنايي انساني كه خود اهل عمل است(3)، پند گيريد، و از درجات خلوص و پاكيهاي چشمه‌اي(انساني) كه از آلوده‌كننده‌ها پاك شده(4)، چيزي برگيريد. بندگان خدا اعتماد به اين حالتهاي جهالت‌آميز(5)خود نكنيد و از خواسته‌هاي دل(6) خود پيروي نكنيد، چرا كه چنين فردي در حقيقت بر لبه رودي سيل زده(7) نشسته‌ است ... .
 

(1): نهج‌البلاغه صبحي صالح، بخش پاياني خطبه 105.
(2): معناي "استصبحوا" استفاده از نور و روشنايي فرد روشن ضمير همراه تلاش و كوشش است.چرا كه اولا پيدا كردن چنين انسانهايي سخت است و ثانيا همراه شده و اجازه تشرف به محضرشان نيز سخت و داراي آداب است و ثالثا اينكه سخن گفتن آنها نيزآداب دارد و يك دفعه همه چيز را نمي گويند بلكه با هر قدم تو در عمل به حرف مي آيند كه اگر قدم بر نداري، يا همان حرف قبلي را و شهود قبلي را به تو گويند و نشان مي دهند يا اصلا ديگر چيزي نمي گويند.
(3): البته اين مطلب واضح است كه غير از انسان و عالم عامل و رباني و به تعبير حضرت متعظ، هيچكس روشنايي ندارد، چرا كه روشنايي يعني آن اطلاعاتي كه در مغز و فكرت گذر مي كند و ياد گرفته اي ديده باشي وگرنه دانستن اطلاعات و بر زبان جاري كردن آنها بي شباهت با سخنگويي يك ربات نيست.
(4): كسي كه ميكروب را شناخته يعني مسير تكامل را تا خدا طي كرده و موانع را ديده نه اينكه عرفان نظري خوانده كه معلوم نيست چقدرش عين واقع است و چقدرش نيست، او مي‌تواند دست شما را بگيرد و بگويد اينكه مي بيني آلودگي است و تو گمان مي‌كردي پاكياست، اينكه مي بيني و قبلا خوانده بودي آلودگي است، كمي از آن درست بوده وكمي غلط و ... .
(5): جهالت يعني سفاهت، يعني نمي‌داند و اظهار نظر هم مي‌كند و انسان سفيه است كه چنين كاري مي‌كند. به گمانش چون پدر است، پس مي‌داند كه خير دنيا و آخرت فرزندش در چيست، چون معلم رياضي او است پس مشاور در امور زندگي او هم هست، چون مادر اوست پس خصوصيات همسر آينده او راهم بهتر مي داند، چون رئيس جمهور است، رئيس سبك زندگي مردم هست، نه عزيز من تو مجري دستورات خدا بايد باشي، چون عضو شوراي شهر است پس مصوبات او يعني شرع و دين خدا، در حالي كه بويي از فقه و احكام اقتصادي و فرهنگي و اجتماعي دين نبرده است و به راحتي مصوبه تصويب مي كند بدون اينكه عقلش به اين امور قد دهد و ... .
(6): چون برادر بزرگتر است حق دارد بگويد كه برادر كوچكتر تو سقايم باش، چون مدير است پس بايد سبزي خانه او را هم بگيرند و تقديم بچه‌هايش كنند، چون ماشينش آنچناني است و كتش فلان مارك است و خانه‌اش در فلان‌جاي شهر بقيه را "تو" خطاب كند و با عينك دودي بينيد و ...در حالي كه همه اين امور عين هوي پرستي است.
(7): كسي كه آن جهالتها و آن هوي پرستيها را دارد، بايد هم بر لبه پرتگاهي باشد كه آنرا نمي‌بيند مگراينكه دست به دامن آن انسان روشن ضمير شود و يا مرگ اين واقعيات را به او بفهماند.

پنج شنبه 24 11 1392 21:30
(0) دیدگاه
حج ابزار استحكام دين اسلام
فلسفه احكام: بالاتر رفتن جايگاه دين يكي از فلسفه‌هاي انجام حج

حضرت زهرا سلام‌الله عليها: ... فَجَعَلَ اللَّه ‏... وَ الْحَجَّ تَشْيِيداً لِلدِّين‏.(1)
خداوند حج را براي استحكام و رفعت جايگاه دين اسلام قرار داده است.(2)
        

(1): خطبه فدكيه حضرت زهرا سلام‌الله عليها.
(2): نام مجموعه معارفيكه در حوزه اعتقادات، اخلاقيات فردي و اجتماعي و احكام فردي و اجتماعي وجود دارد، دين ناميده مي شود، جدا از اينكه حج و مراسم باشكوه آن، فرد را پربار از معنويت و عشق مي كند و لذت عبد بودن را تا زيرين‌ترين لايه هاي وجودي فرد نفوذ مي‌دهد، مراسم حج است كه شكوه و ابهت اسلام را به رخ اديان ديگر مي كشد، خداوند با اين ابزار تبليغي قوي خودش يعني مراسم حج، در طول سال انسانهاي فراواني را در خانه خودش تربيت مي كند و آنها در سراسر گيتي يارگيري مي كنند و اسلام را تا شرك آلودترين مكانهاي عالم نفوذ مي دهند و اين است كه مي‌بينيم هر ساله بر ياران خداوند افزوده مي‌شود و اين يعني بالا رفتن جايگاه دين، حج است كه زمينه آشنايي و ارتباط بين ملل و مسلمانانمختلف را فراهم مي كند و شبكه اي عظيم از ارتباطات علمي و معرفتي، فرهنگي،اقتصادي، سياسي را بين نخبگان دنياي اسلام را از آغاز تولد اسلام تا روز قيامت ساماندهي كرده و  مي كند و اين هم يعني استحكام و رفعت جايگاه اسلام ومسلمانان.

سه شنبه 22 11 1392 21:6
(0) دیدگاه
X