حيات‌القلوب
اصل غافلگيري خداوند و سپس مرگ!
سبك زندگي: احساس خطر در حال فزوني نعمت و فراموشي ياد خدا

حضرت سيدالشهداء، امام حسين عليه‌السلام: الِاسْتِدْرَاجُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ لِعَبْدِهِ أَنْ يُسْبِغَ عَلَيْهِ النِّعَمَ وَ يَسْلُبَهُ الشُّكْر.(1)
گرفتاري و پيچاندن(2) بندگان (به واسطه اعمالشان)، توسط خداوند به اين صورت است كه وسعت نعمت(3) به ايشان داده و راه شكرگذاري(4) را مي‌بندد.
                                 

(1): تحف العقول، چاپ جامعه مدرسين، 246.
(2): شكل و كيفيت عذابهاي الهي متنوع است، كه بدترين موارد آن همين است كه شخص متوجه عذاب نشود در حالي كه در واقع عذابي از ناحيه خداست، اين نوع از عذابها در اصطلاح علمي به «استدراج» معروف هستند. خداوند در زندگي افراد، اتفاقها و حوادثي كه خوشايند آنهاست به وجود مي آورد تا به آنها مشغول شوند و فكر كنند و در ذهنو روح و جان خويش با آنها احساس آرامش كنند و در موعد مقرر آنها را با پرونده‌اي سنگين، قبض روح مي‌كند، خداوند در قرآن مي فرمايد: وَ لا يَحْسَبَنَ‏ الَّذينَ‏ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلي‏ لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلي‏ لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهين‏ (آل عمران/178)؛ و البته نبايد كسانى كه كافر شده‏اند تصور كنند اينكه به ايشان مهلت مى‏دهيم براى آنان نيكوست؛ ما فقط به ايشان مهلت مى‏دهيم تا بر گناه [خود] بيفزايند، و [آنگاه‏] عذابى خفت‏آور خواهند داشت.
(3): وسعت دادن نعمتها و افزون كردن آنها متناسب با زندگي هر فردي متفاوت است به عبارتي وسعت نعمت به اين معنا نيست كه اين عذابها فقط مخصوص پولدارها و سرمايه دارها است و البته مراد از وسعت نعمت فقط امور مالي نيستبلكه هر نعمتي مانند شهرت، علم و دانش براي اساتيد، مشتري زياد براي كاسب،هوادار زياد و مستمع براي يك سخنران و فردي كه دائم در حال عوض كردن گوشي يا لب تاب و هر روز از اين بازي كامپوتري به سراغ بازي ديگر مي رود و .... وبه عبارت فراگيرتر، متناسب با هر فردي و خصوصيات خاص زندگي او نعمتها نيز براي او متفاوت خواهد بود، خلاصه هر نعمتي كه بعد از نعمتي ديگر در زندگي دنيا به او مي‌رسد.
(4): شكر خداوند مانند نماز و ياد او و تشكر از نعمتهاي او مخصوصا با ذكرهايي كه در قرآن و احاديث آمده و در اختيار گذاشتنامكانات و بهرمند كردن بقيه از امكاناتي كه خداوند به ما داده.

سه شنبه 15 11 1392 21:27
(0) دیدگاه
عقيق، نظركرده خدا
سبك زندگي: به دست كردن انگشتر عقيق

حضرت اباعبدالله، حسين بن علي، امام حسين عليه‌السلام:قال: لمّا بعث اللَّه موسى بن عمران كلّمه على طور سيناء، ثمّ أطلع إلى الأرض، إطلاعة فخلق من نور وجهه العقيق ثمّ قال اللَّه: آليت على نفسي أن لا أعذّب كفّ لابسه إذا تولّى عليّا بالنار.(1)
هنگامي كه خداوند حضرت موسي علي نبينا و آله و عليه السلام را مبعوث كرد، در وادي طور با او سخن گفت و سپس بر زمين نور خاصي تابانيد كه از آن نور سنگ عقيق بوجود آمد. آنگاه خداوند فرمود كه سوگند مي‌خورم كه اگر كسي علي عليه‌السلام را سرپرست و راه‌بر(2) خود قرار دهد و اين عقيق را به دستش كند، عذابش نخواهم كرد.



(1): الجواهر السنية في الأحاديث القدسية، محمد بن حسن حر عاملي، انتشارات دهقان، ص624.
(2): واژه "تولي" به معنايي فراتر از محبت ابتدايي در دل اشاره دارد و آن اينكه، فرد، امام را متولي و سرپرست در تمام امورات ريز و درشت خود قرار دهد، البته طبيعي است كه چنين شخصي محبتش بسيار گسترده‌تر و عميقتر از كساني است كه فقط مي‌گويند امام را دوست داريم و از عمل به دستورات ايشان سرباز مي‌زنند.
شنبه 28 10 1392 13:50
(0) دیدگاه
X