گوش به حرف چه زناني نباش؟حضرت اباالحسن، علي بن ابيطالب، امام اميرالمومنين علي عليهالسلام: ...فَاتَّقُوا شِرَارَ النِّسَاءِ وَ كُونُوا مِنْ خِيَارِهِنَّ عَلَى حَذَرٍوَ لَا تُطِيعُوهُنَّ فِي الْمَعْرُوفِ حَتَّى لَا يَطْمَعْنَ فِي
الْمُنْكَر.(1)... پس، از زنان شر و بدكردار فاصله
بگيريد و با زنان خوب هم با احتياط رفتار كنيد به گونهاي كه به طور كلي دركارهاي خوب از آنها اطاعت نكنيد تا نسبت به امور ناپسند طمع اطاعت پذيري
شما را نداشته باشند.
(2)
(1): نهجالبلاغه، صبحي صالح، خطبه80.
(2): اين عبارت نتيجهگيري ازسه نكته و مطلبي است كه فرمودند(در سه پست قبلي توضيح داده شد)، البته اگرچه آن موارد همانطور كه گفته شد اموري نبود كه في نفسه و به خودي خود
تاثيري در كم كردن ارزش زنان داشته باشد چرا كه مورد اول و سوم دستور
تشريعي خداست و مورد دوم دستور تكويني باريتعالي و در هر دو صورت زن ناچارو ملزم به رعايت اين دستورات است.
اما موارد ذكر شده ميتواند زمينهايبراي ايجاد ناهنجاريهايي در زنان گردد البته اگر در صدد اصلاح خويش
برنيايند و دائم به فكر زندگي روزمره خود و مشغوليتهاي دنياي مادي باشند
چيزي كه امروزه كم و بيش قابل مشاهده است.
چرا كه نمازي كه با اين همه
ايراد و مشغوليت خوانده ميشود چقدر ميتواند مصداق (إِنَّ الصَّلاةَ
تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر) باشد كه آنرا چند روزي هم در آن
ايام خاص نخوانيم كه هيچ و بالكل خداوند را در اوقات نماز فراموش هم بكنيم.(اشاره به فَأَمَّا نُقْصَانُ إِيمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ
الصَّلَاةِ)
و اين عاطفه و احساسات سرشاري را كه خداوند به امانت داده و
روزي، امانتش را ميخواهد، چگونه خرج كرديم، براي دفاعهاي بيجهت از فرزندنازنينمان، مگر عروس بيچاره چه كرده كه بايد چنين پسري را تحمل كند، چرا
بايد احساسات را در اين همه دروغ و غيبت و تهمت بيجا آن هم به نفع كسي و
نه حتي به نفع حق، خرج كنيم. (اشاره به أَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ)
واين مال و ارثي كه ارزش انسان را بالا نميبرد كه هيچ، هر چه بيشتر هم
داشته باشي بيشتر بايد به خدا جواب دهي، پس چرا آنقدر حرص بخوري كه ارثم
چرا اينقدر كم شده، و به خاطر آن نه برادر بشناسي و نه هيچكس ديگر. (اشارهبه أَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ)
پس ديگر روشن است كه در هر حالي
بايد از زنان فاسد و شرور(فَاتَّقُوا شِرَارَ النِّسَاءِ )كه تابع دستورات
خداوند نيستند و برنامه خدا را در زندگي خويش محترم نميشمارند، گرچه
نامشان فاطمه باشد و نام مذهبشان شيعه، بايد فاصله گرفت و از زناني كه سعي
ميكنند تابع اوامر الهي باشند(وَ كُونُوا مِنْ خِيَارِهِنَّ عَلَى حَذَرٍ)اما به هر حال مانند هر انسان ديگر خطاهايي در زندگي دارند و از جمله در
امور بالا(سه بخشي كه حضرت در كلامشان فرمودند) مراقبت چنداني ندارند بايد
با دقت و چشمانيباز برخورد داشت، چرا كه مراقبت نكردن از آن احساسات سرشاردر بسياري از موراد قضاوتهاي يك زن را تحت تاثير قرار ميدهد، براي همين،
اطاعت كردن و دائما از نظرات آنها پيروي كردن حتي در اموري كه در خوب بودن
آنها شكي نداريم(وَ لَا تُطِيعُوهُنَّ فِي الْمَعْرُوفِ)، آنها را حريص بر
خواستههاي خطايي(حَتَّى لَا يَطْمَعْنَ فِي الْمُنْكَر) ميكند كه گاهي يكملتي را به تباهي ميكشاند چه برسد به يك خانواده و فاميل.
البته در هرحال حساب زنان عالمه و عارفه كه سعي تام در طي طريق با برنامه الهي دارند
كه محصول نهايي اين مسير افرادي همچون زينب كبري سلام الله عليها و فاطمه
معصومه سلام الله عليها هستند، كاملا جدا است.