حيات‌القلوب
امام هشتم هم رئوفند و هم جدي
حضرت ابالحسن، علي بن موسي، امام رضا عليه‌السلام: ...لَا تَدَعُوا الْعَمَلَ‏ الصَّالِحَ وَ الِاجْتِهَادَ فِي الْعِبَادَةِ اتِّكَالًا عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ عليهم‌السلام‏، لَا تَدَعُوا حُبَّ آلِ مُحَمَّدٍ عليهم‌السلام وَ التَّسْلِيمَ لِأَمْرِهِمْ اتِّكَالًا عَلَىالْعِبَادَةِ فَإِنَّهُ لَا يُقْبَلُ أَحَدُهُمَا دُونَ الْآخَر ... .(1)
باتكيه بر محبت آل‌محمد عليهم‌السلام، عمل صالح و مجاهدت در راه خدا را ترك نكنيد(2)، با تكيه بر اعمال و عبادات نيز، محبت آل‌محمد عليهم‌السلام و تسليم بودن در مقابل سخنان و اوامر ايشان را ترك نكنيد، چرا كه هيچكدام بدون ديگري قبول نخواهد شد.
   

(1): بحارالانوار، چاپ بيروت، ج75، ص348.
(2):محرم و فاطميه و اعياد شعبانيه به مجالس اهل بيت رفتن و صبح و شام در مجالس بودن، كربلا و مشهد و قم زيارت رفتن، نذري دادن و سفره انداختن و ختمبرداشتن و سينه زدن و غذا دادن در مجالس اهل بيت و ... بدون خمس و امر به معروف و حجاب و احترام به نماز و در مقابل دشمنان دين موضع داشتن و كمك به فقرا و به يتيم رسيدگي كردن و ... يعني وقت تلف كردن.

دوشنبه 12 12 1392 22:1
(0) دیدگاه
دروغ و خلف وعده و خيانت يعني نفاق به توان سه
حضرت اباعبدالله، جعفر بن محمد، امام صادق عليه‌السلام: ثَلَاثٌمَنْ كُنَّ فِيهِ فَهُوَ مُنَافِقٌ وَ إِنْ صَامَ وَ صَلَّى مَنْ إِذَا حَدَّثَ كَذَبَ وَ إِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ وَ إِذَا اؤْتُمِنَ خَان‏.(1)
سهچيزي كه اگر در كسي باشد، انسان منافقي است، گرچه اهل نماز و روزه باشد، وقتي سخن مي‌گويد، دروغ مي‌گويد(2) و هنگامي كه وعده مي‌دهد، خلف وعده مي‌كند(3) و زماني كه امين بر چيزي قرار داده مي‌شود، خيانت مي‌كند(4).
                       

(1): تحف‌العقول، چاپ جامعه مدرسين، ص316.
(2): شايد در صحبتهاي معمولي دروغ نگويد ولي در جايي كه منافعش كمي در خطر مي‌افتد يا با يك دروغاحساس مي‌كند مي تواند براي خود آبرويي بخرد، يا حتي براي اينكه كسي را دين دار كند دروغي بگويد و ...  
(3): به خدا و پيامبر و امام معصوم وعده مي دهد و خلف وعده مي كند، به مردم وعده مي دهد و به گونه اي ديگر عملميكند، به فرزندش وعده مي دهد و خلف وعده مي كند، به همسرش وعده مي دهد و خلف وعده مي كند و ... .
(4): مسئول تقسيم بودجه يك كشور و نهاد و سازمان و اداره شده و به راحتي با يك توصيه و نظر شخصي خويش بودجه را تقسيممي كند و چون با گروهي دشمن است بودجه آنها را قطع مي كند انگار نه انگار كه اينها همه امانت است و بايد به يك ملت پاسخ دهد نه يك نفر دو نفر و ... .
كذب و خلف وعده و خيانت يعني دورويي به توان سه كه براي چشيدن طعم عذاب الهي يكي از آن موارد هم كافي است.

يکشنبه 11 12 1392 21:33
(0) دیدگاه
بخش چهارم و پاياني
گوش به حرف چه زناني نباش؟
حضرت اباالحسن، علي بن ابيطالب، امام اميرالمومنين علي عليه‌السلام: ...فَاتَّقُوا شِرَارَ النِّسَاءِ وَ كُونُوا مِنْ خِيَارِهِنَّ عَلَى حَذَرٍوَ لَا تُطِيعُوهُنَّ فِي الْمَعْرُوفِ حَتَّى لَا يَطْمَعْنَ فِي الْمُنْكَر.(1)
... پس، از زنان شر و بدكردار فاصله بگيريد و با زنان خوب هم با احتياط رفتار كنيد به گونه‌اي كه به طور كلي دركارهاي خوب از آنها اطاعت نكنيد تا نسبت به امور ناپسند طمع اطاعت پذيري شما را نداشته باشند.(2)
            

(1): نهج‌البلاغه، صبحي صالح، خطبه80.
(2): اين عبارت نتيجه‌گيري ازسه نكته و مطلبي است كه فرمودند(در سه پست قبلي توضيح داده شد)، البته اگرچه آن موارد همانطور كه گفته شد اموري نبود كه في نفسه و به خودي خود تاثيري در كم كردن ارزش زنان داشته باشد چرا كه مورد اول و سوم دستور تشريعي خداست و مورد دوم دستور تكويني باري‌تعالي و در هر دو صورت زن ناچارو ملزم به رعايت اين دستورات است.
اما موارد ذكر شده مي‌تواند زمينه‌ايبراي ايجاد ناهنجاريهايي در زنان گردد البته اگر در صدد اصلاح خويش برنيايند و دائم به فكر زندگي روزمره خود و مشغوليتهاي دنياي مادي باشند چيزي كه امروزه كم و بيش قابل مشاهده است.
چرا كه نمازي كه با اين همه ايراد و مشغوليت خوانده مي‌شود چقدر مي‌تواند مصداق (إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر) باشد كه آنرا چند روزي هم در آن ايام خاص نخوانيم كه هيچ و بالكل خداوند را در اوقات نماز فراموش هم بكنيم.(اشاره به فَأَمَّا نُقْصَانُ إِيمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلَاةِ)
و اين عاطفه و احساسات سرشاري را كه خداوند به امانت داده و روزي، امانتش را مي‌خواهد، چگونه خرج كرديم، براي دفاع‌هاي بي‌جهت از فرزندنازنينمان، مگر عروس بيچاره چه كرده كه بايد چنين پسري را تحمل كند، چرا بايد احساسات را در اين همه دروغ و غيبت و تهمت بي‌جا آن هم به نفع كسي و نه حتي به نفع حق، خرج كنيم. (اشاره به أَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ)
 واين مال و ارثي كه ارزش انسان را بالا نمي‌برد كه هيچ، هر چه بيشتر هم داشته باشي بيشتر بايد به خدا جواب دهي، پس چرا آنقدر حرص بخوري كه ارثم چرا اينقدر كم شده، و به خاطر آن نه برادر بشناسي و نه هيچ‌كس ديگر. (اشارهبه أَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ)
پس ديگر روشن است كه در هر حالي بايد از زنان فاسد و شرور(فَاتَّقُوا شِرَارَ النِّسَاءِ )كه تابع دستورات خداوند نيستند و برنامه خدا را در زندگي خويش محترم نمي‌شمارند، گرچه نامشان فاطمه باشد و نام مذهبشان شيعه، بايد فاصله گرفت و از زناني كه سعي مي‌كنند تابع اوامر الهي باشند(وَ كُونُوا مِنْ خِيَارِهِنَّ عَلَى حَذَرٍ)اما به هر حال مانند هر انسان ديگر خطاهايي در زندگي دارند و از جمله در امور بالا(سه بخشي كه حضرت در كلامشان فرمودند) مراقبت چنداني ندارند بايد با دقت و چشماني‌باز برخورد داشت، چرا كه مراقبت نكردن از آن احساسات سرشاردر بسياري از موراد قضاوتهاي يك زن را تحت تاثير قرار مي‌دهد، براي همين، اطاعت كردن و دائما از نظرات آنها پيروي كردن حتي در اموري كه در خوب بودن آنها شكي نداريم(وَ لَا تُطِيعُوهُنَّ فِي الْمَعْرُوفِ)، آنها را حريص بر خواسته‌هاي خطايي(حَتَّى لَا يَطْمَعْنَ فِي الْمُنْكَر) مي‌كند كه گاهي يكملتي را به تباهي مي‌كشاند چه برسد به يك خانواده و فاميل.
البته در هرحال حساب زنان عالمه و عارفه كه سعي تام در طي طريق با برنامه الهي دارند كه محصول نهايي اين مسير افرادي همچون زينب كبري سلام الله عليها و فاطمه معصومه سلام الله عليها هستند، كاملا جدا است.

جمعه 9 12 1392 20:52
(0) دیدگاه
بخش سوم: ارث زنان
ارث كمتر ارتباطي به ارزش زن ندارد
حضرت اباالحسن، علي بن ابيطالب، امام اميرالمومنين علي عليه‌السلام: مَعَاشِرَالنَّاسِ إِنَّ النِّسَاءَ ... نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ ... وَ أَمَّا نُقْصَانُ حُظُوظِهِنَّ فَمَوَارِيثُهُنَّ عَلَى الْأَنْصَافِ مِنْ مَوَارِيثِ الرِّجَال ... .‏(1)
اي مردم، همانا زنان بهره مادي ناقصي دارند، به دليل اينكه ارث آنها نصف ارث مردان قرار داده شده است.(2)
                           

(1): نهج‌البلاغه، صبحي صالح، خطبه80.
(2):با اينكه در مسئله ارث بهره مادي زن نصف مرد است البته نه در همه فروض ارث، به هر حال كم بهره بودن از اموال دنيا ارتباطي با ارزشمند بودن يا نبودن او به لحاظ انساني ندارد چرا كه اگر گنج عالم هم در دستان شما باشد ومردي مانند قارون باشي، بايد به جهنم تشريف ببريد.

پنج شنبه 8 12 1392 20:34
(0) دیدگاه
بخش دوم: عقل زنان
آيا زنان عقلشان از مردان كمتر است؟

حضرت اباالحسن، علي بن ابيطالب، امام اميرالمومنين علي عليه‌السلام: مَعَاشِرَالنَّاسِ إِنَّ النِّسَاءَ ... نَوَاقِصُ الْعُقُولِ ... وَ أَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَأَتَيْنِ كَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِدِ ... .‏(1)
اي مردم، همانا زنان داراي عقلهاي ناقصي(2) هستند، به دليل اينكه شهادت دو زن مساوي شهادت يك مرد به حساب آمده است.
                                      

(1): نهج‌البلاغه، صبحي صالح، خطبه80.
(2): براي روشن شدن معناي نقصان عقل، ابتدا بايد مفهوم كلمه عقل را روشن سازيم و سپس به معنايي تركيبي نقصان عقل دست يابيم. عقل در استعمالات روايي يك اصطلاح است كه با معناي لغويش در لغت عرب همخواني دارد.
براي اينكه زودتر به مقصود و مفهوم اين واژه دست پيدا كنيم نيازي نيست كه همه استعمالات اين لغت را در اينجا بياوريم، فقط اين نكته را يادآور مي شويم كه در لغت، عقل در مقابل حُمق به كار رفته است و علم در مقابل جهل.
اين تعبير را زياد شنيده ايم كه فلاني تصميمات عاقلانه اي مي گيرد كه در مقابل آن مي گوييم كه فلاني تصميمات غير عاقلانه اي مي گيرد كه تعبير نازيباي آن تصميمات احمقانه است البته فاصله بين تصميمات عاقلانه و احمقانه زياد است يعني در مورد يك كاري مي تواند ده ها تصميم عاقلانه وجود داشته باشد كه البته يكي از اين تصميات از بقيه عاقلانه تر و بهتر است ، تعبيري در لغت عرب وجود دارد به نام "عقال" كه وسيله‌اي است كه با آن شتر را مهار مي‌كنند يعني در بطن واژه عقلنوعي مهار كردن و حبس كردن خوابيده است خلاصه اينكه از استعمالات مختلف اين واژه كما اينكه مرحوم مصطفوي در كتاب التحقيق آورده است اين بدست مي آيد كه عقل يعني وسيله كه با آن مصلحت را از مفسده تشخيص داده و خود را ملزم به آن مصلحت كنيم. كه در استعمالات روايي نيز همين مفهوم گنجانده شده است كه عقل مسير حق و باطل را تشخيص مي دهد و ما را ملزم مي كند كه از آن تبعيت كنيم. كما اينكه در وصيت امام كاظم عليه السلام به هشام اينگونه آمدهاست: (يَا هِشَامُ إِنَّ لُقْمَانَ قَالَ لِابْنِهِ تَوَاضَعْ لِلْحَقِّ تَكُنْ أَعْقَلَ النَّاس‏)، البته عقل نيز مانند ساير موجودات غير مادي(ايمان، علم، حلم و ...) كه در اختيار انسان قرار گرفته است قابل رشد وتقويت است، مانند اينكه هر چه علم انسان مخصوصا در برخي از حوزه‌هاي خاص، بالاتر رود قوه عاقله تصميمات بهتري مي گيرد، هرچه انسان از گناهان دوري گزيند و تقوايش بالاتر رود اين تصميمات بهتر خواهد بود، هر چه ميزان حلم و صبر شخص بالاتر رود تصميمات وي ميزان خطايش كمتر خواهد بود، هر چه از مشورتدقيقتر و بهتري بهره گيرد باز قوه عاقله بهتر تصميم مي گيرد و همينطور ساير عوامل ديگر، البته مراد از تصميمات عاقلانه صرفا انتخاب مصاديق جبهه حق كه توسط انسانهاي كامل ملاكها و معيارهاي آن بيان شده است مي باشد و انسانها مدام در طول زندگي خود و هر روز بر اساس همان ملاكها يا مسير حق راانتخاب مي كنند يا باطل را، چه در انتخاب همسر، شغل، درآمد، دوست، دانش و علم و تفكرات و هر موضوع و موردي كه اين دو جبهه خير و شر در آن تصور دارد.
بنابراينقوه عاقله موجودي غير مادي است كه مجموعه‌اي از عوامل كه برخي از آنها ذكرشد در تصميمات و ميزان دقت آن تصميمات در انتخاب و نزديك شدن به مسير درستو غلط و حق و باطل دخالت دارند. بنابراين عاقل بودن صرفا مساوي با دانشمندبودن نيست، چرا كه بسياري از دانشمندان هستند كه دانش خود را در مسير باطلاستفاده مي كنند و به همين علت بزرگترين اشتباهات تاريخ را نيز رقم زده‌اند، پس حتي فكرها و انديشه‌هاي ما نيز تحت نظر قوه عاقله به مسير درستمي تواند هدايت شوند.
حال يكي از عوامل تاثيرگذار در ميزان قدرت و دقت قوه عاقله انسان، عواطف و احساسات انسانها است و از آنجايي كه در خلقت زناناين عنصر مهم حيات انساني به طور قابل توجهي در وجود آنها نهاده شده است به طور طبيعي در برخي از موراد و كارها و شغلها و حالتها و اتفاقها، اين عواطف خود را در تصميمات خانمها نشان مي دهد مخصوصا در اموري كه از حساسيت بالايي برخوردار است و تشخيص حق و باطل و عمل به آن امري مشكل است، البته از آن طرف هم مردان در برخي كارهايي كه زنان آنها را به راحتي انجام مي دهند، كاملا ناتوان هستند. و اين نقصها مربوط به خلقت انسانها است كه كاملاطبيعي است و اين است علت اساسي نياز انسانها مخصوصا زن و مرد به يكديگر و اينكه مكمل هم باشند نه اينكه جاهاي يكديگر را اشغال كنند بلكه بايد كارهايي كه با آنها تناسب روحي و فكري و جسمي دارند را در چارچوب دستورات سازنده خود انجام دهند.

چهارشنبه 7 12 1392 22:1
(0) دیدگاه
X