آيا زنان عقلشان از مردان كمتر است؟حضرت اباالحسن، علي بن ابيطالب، امام اميرالمومنين علي عليهالسلام: مَعَاشِرَالنَّاسِ إِنَّ النِّسَاءَ ... نَوَاقِصُ الْعُقُولِ ... وَ أَمَّا
نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَأَتَيْنِ كَشَهَادَةِ الرَّجُلِ
الْوَاحِدِ ... .
(1)اي مردم، همانا زنان داراي عقلهاي ناقصي
(2) هستند، به دليل اينكه شهادت دو زن مساوي شهادت يك مرد به حساب آمده است.
(1): نهجالبلاغه، صبحي صالح، خطبه80.
(2): براي روشن شدن معناي
نقصان عقل، ابتدا بايد مفهوم كلمه عقل را روشن سازيم و سپس به معنايي
تركيبي نقصان عقل دست يابيم. عقل در استعمالات روايي يك اصطلاح است كه با
معناي لغويش در لغت عرب همخواني دارد.
براي اينكه زودتر به مقصود و
مفهوم اين واژه دست پيدا كنيم نيازي نيست كه همه استعمالات اين لغت را در
اينجا بياوريم، فقط اين نكته را يادآور مي شويم كه در لغت، عقل در مقابل
حُمق به كار رفته است و علم در مقابل جهل.
اين تعبير را زياد شنيده ايم
كه فلاني تصميمات عاقلانه اي مي گيرد كه در مقابل آن مي گوييم كه فلاني
تصميمات غير عاقلانه اي مي گيرد كه تعبير نازيباي آن تصميمات احمقانه است
البته فاصله بين تصميمات عاقلانه و احمقانه زياد است يعني در مورد يك كاري
مي تواند ده ها تصميم عاقلانه وجود داشته باشد كه البته يكي از اين تصميات
از بقيه عاقلانه تر و بهتر است ، تعبيري در لغت عرب وجود دارد به نام
"عقال" كه وسيلهاي است كه با آن شتر را مهار ميكنند يعني در بطن واژه عقلنوعي مهار كردن و حبس كردن خوابيده است خلاصه اينكه از استعمالات مختلف
اين واژه كما اينكه مرحوم مصطفوي در كتاب التحقيق آورده است اين بدست مي
آيد كه عقل يعني وسيله كه با آن مصلحت را از مفسده تشخيص داده و خود را
ملزم به آن مصلحت كنيم. كه در استعمالات روايي نيز همين مفهوم گنجانده شده
است كه عقل مسير حق و باطل را تشخيص مي دهد و ما را ملزم مي كند كه از آن
تبعيت كنيم. كما اينكه در وصيت امام كاظم عليه السلام به هشام اينگونه آمدهاست: (يَا هِشَامُ إِنَّ لُقْمَانَ قَالَ لِابْنِهِ تَوَاضَعْ لِلْحَقِّ
تَكُنْ أَعْقَلَ النَّاس)، البته عقل نيز مانند ساير موجودات غير
مادي(ايمان، علم، حلم و ...) كه در اختيار انسان قرار گرفته است قابل رشد وتقويت است، مانند اينكه هر چه علم انسان مخصوصا در برخي از حوزههاي خاص،
بالاتر رود قوه عاقله تصميمات بهتري مي گيرد، هرچه انسان از گناهان دوري
گزيند و تقوايش بالاتر رود اين تصميمات بهتر خواهد بود، هر چه ميزان حلم و
صبر شخص بالاتر رود تصميمات وي ميزان خطايش كمتر خواهد بود، هر چه از مشورتدقيقتر و بهتري بهره گيرد باز قوه عاقله بهتر تصميم مي گيرد و همينطور
ساير عوامل ديگر، البته مراد از تصميمات عاقلانه صرفا انتخاب مصاديق جبهه
حق كه توسط انسانهاي كامل ملاكها و معيارهاي آن بيان شده است مي باشد و
انسانها مدام در طول زندگي خود و هر روز بر اساس همان ملاكها يا مسير حق راانتخاب مي كنند يا باطل را، چه در انتخاب همسر، شغل، درآمد، دوست، دانش و
علم و تفكرات و هر موضوع و موردي كه اين دو جبهه خير و شر در آن تصور دارد.
بنابراينقوه عاقله موجودي غير مادي است كه مجموعهاي از عوامل كه برخي از آنها ذكرشد در تصميمات و ميزان دقت آن تصميمات در انتخاب و نزديك شدن به مسير درستو غلط و حق و باطل دخالت دارند. بنابراين عاقل بودن صرفا مساوي با دانشمندبودن نيست، چرا كه بسياري از دانشمندان هستند كه دانش خود را در مسير باطلاستفاده مي كنند و به همين علت بزرگترين اشتباهات تاريخ را نيز رقم
زدهاند، پس حتي فكرها و انديشههاي ما نيز تحت نظر قوه عاقله به مسير درستمي تواند هدايت شوند.
حال يكي از عوامل تاثيرگذار در ميزان قدرت و دقت
قوه عاقله انسان، عواطف و احساسات انسانها است و از آنجايي كه در خلقت زناناين عنصر مهم حيات انساني به طور قابل توجهي در وجود آنها نهاده شده است
به طور طبيعي در برخي از موراد و كارها و شغلها و حالتها و اتفاقها، اين
عواطف خود را در تصميمات خانمها نشان مي دهد مخصوصا در اموري كه از حساسيت
بالايي برخوردار است و تشخيص حق و باطل و عمل به آن امري مشكل است، البته
از آن طرف هم مردان در برخي كارهايي كه زنان آنها را به راحتي انجام مي
دهند، كاملا ناتوان هستند. و اين نقصها مربوط به خلقت انسانها است كه كاملاطبيعي است و اين است علت اساسي نياز انسانها مخصوصا زن و مرد به يكديگر و
اينكه مكمل هم باشند نه اينكه جاهاي يكديگر را اشغال كنند بلكه بايد
كارهايي كه با آنها تناسب روحي و فكري و جسمي دارند را در چارچوب دستورات
سازنده خود انجام دهند.